رامبرانت واقعا خودش را با کلاه قرمز نقاشی کرده بود؟
تاریخ انتشار: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۲۰۸۵۰
آفتابنیوز :
در سال ۱۹۳۴ یک لولهکش در ملاقات با چند ملوان آلمانی در نیویورک سه نقاشی دریافت کرد. سوژه یکی از این نقاشیها شباهت زیادی با «رامبرانت» نقاش نامدار هلندی داشت. لولهکش که این نقاشیها را جدی نگرفته بود، آنها را سالها در قفسهای رها کرده بود. این یکی از داستانهای مربوط به تاریخچه نقاشی ۲۰۰ساله «رامبرانت در کلاه بره قرمز» است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش نیویورکتایمز، این نقاشی که «رامبرانت» حدودا ۳۷ ساله را به تصویر میکشد، در ماه جاری میلادی برای نخستینبار در نیم قرن اخیر در «Escher in Het Paleis»، کاخی واقع در «لاهه» به نمایش گذاشته خواهد شد.
این پرتره پیشتر در فاصله سالهای ۱۸۵۰ تا ۱۸۷۹ میلادی زمانی که «شاهزاده هندریک» از هلند مالک آن بود، در این مکان به نمایش گذاشته میشد.
همزمان با این نمایشگاه، «گری شوارتز» محقق هلندی ـ آمریکایی آثار رامبرانت کتابی را با عنوان «رامبرانت با کلاه بِره قرمز: ناپدیدشدن و پدیدارشدن یک خودنگاره» منتشر کرده است که در آن از اسناد غیرمحرمانه و منابع نه چندان آشنا برای بازنویسی تاریخچه این نقاشی استفاده شده است.
با اینکه سوژه این نقاشی بدون شک نقاش چیرهدست قرن هفدهم میلادی را به تصویر میکشد، اما کارشناسان درباره خودنگاره بودن این پرتره اختلاف نظر دارند. برخی معتقدند این نقاشی توسط یکی از هنرآموزان ماهر «رامبرانت» خلق شده و برخی دیگر آن را به عنوان یک نقاشی تقلبی قرن نوزدهمی برآورد کردهاند. «شوارتز» در این کتاب بر این مسئله تاکید دارد که برخی از کارشناسان در سالها قبل به اشتباه این پرتره را به عنوان یک نقاشی تقلبی معرفی کردهاند و معتقد است «رامبرانت با کلاه بره قرمز» یک خودنگاره اصل است.
مالک کنونی این نقاشی «شوارتز» را مامور نگارش این کتاب کرده است. «شوارتز» میگوید، از قصد مالک نقاشی برای فروش آن مطلع نیست، اما معتقد است اثبات اصل بودن این خودنگاره ارزش آن در بازار هنر را به طور قابل توجهی افزایش خواهد داد.
روایت «شوارتز» از «رامبرانت با کلاه بِره قرمز» از سال ۱۸۲۳ میلادی آغاز میشود. نخستین رَد این نقاشی به مجموعه «ویلم دوم» پادشاه هلند میرسد. این نقاشی سپس در اوایل قرن بیستم به دست یک دوک عالی رتبه آلمانی رسید. این اشرافزاده در سال ۱۹۰۹ نقاشی را به موزهای در آلمان امانت داد و در سال ۱۹۲۱ این پرتره ربوده شد. گفته میشود پس از اینکه جایزه ۱۰۰،۰۰۰ مارکی برای این نقاشی تعیین شد دو نفر به سرقت آن اعتراف کردند. این داستان تا جایی ادامه پیدا میکند که همسر لولهکش نیویورکی تصمیم میگیرد پرتره «رامبرانت» را به یک موزه معرفی کند.
با وجود تمام این وقایع هنوز سوالی بیپاسخ مانده است: آیا این نقاشی یک اثر اصل متعلق به «رامبرانت» است؟
«آبراهام برجوس»، متخصص برجسته آثار «رامبرانت» در دهه ۳۰ میلادی «رامبرانت در کلاه بره قرمز» را در کاتالوگ آثار این هنرمند به عنوان یک خودنگاره متعلق به سال ۱۶۴۳ میلادی معرفی کرد و به مسروقه بودن آن نیز اشاره کرد. اما این طرز فکر در دهه ۶۰ میلادی تغییر کرد و مورخ هنری به نام «هورست گرسون» کاتالوگ قبلی را اصلاح کرد و این نقاشی را به یکی از شاگردان این هنرمند نسبت داد.
به دنبال این اظهارنظرها، متخصصان «پروژه تحقیقاتی رامبرانت»، یعنی گروهی از متخصصان هلندی که تمام آثار این هنرمند را مورد بررسی قرار میدهند بیشتر تردید کردند. از نظر این گروه از محققان، «رامبرانت با کلاه بره قرمز» یک نقاشی تقلبی قرن نوزدهمی بود. این گروه از متخصصان بار دیگر این نقاشی را به سرپرستی متخصص دیگری مورد بررسی قرار دادند و به نتیجه متفاوتی رسیدند: اینکه «رامبرانت با کلاه بره قرمز» در کارگاه نقاشی «رامبرانت» و تحت نظارت این هنرمند خلق شده است.
تایید اصالت نقاشیهای «رامبرانت» کار دشواری است و این نظرات در طول زمان تغییر میکنند. در هشت کاتالوگی که از آثار «رامبرانت» منتشر شده است، شمار نقاشیهای امضادار این هنرمند از ۶۱۴ تا ۳۳۰ عدد متغیر است. وقتی اصالت این نقاشیها زیر سوال برود، ارزش آنها در بازار هنر نیز کاهش پیدا میکند و مسلما وقتی به عنوان نقاشی اصل ارزیابی میشوند قیمت نجومی پیدا میکنند.
چندین کارشناس هنری در گفتگو با «نیویوکتایمز» از اظهار نظر درباره موضع «شوارتز» صرف نظر کردند.
«شوارتز» معتقد است یکی از دلایلی که مردم تمایل ندارند این نقاشی را به عنوان یک اثر هنری اصل در نظر بگیرند، آسیبهای جدی است که به نقاشی وارد شده است.
منبع: خبرگزاری ایسنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: رامبرانت تابلو نقاشی عنوان یک نقاشی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۲۰۸۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رازهای نقاشی مرگ سقراط
افلاطون در رساله فایدون واپسین لحظات زندگی سقراط فیلسوف بزرگ یونان باستان را چنین روایت میکند: پس از خطابه دفاعیه علیه محکمهای که خواستار مجازات مرگ برای او شده بود به شاگردانش میگوید: نگران من نباشید، شما فقط جسم منرا در خاک خواهید گذاشت. سپس در میان اشک و غوغای یاران و حتی اندوه زندانبان جام شوکران را از شاگردش کریتو گرفته و مینوشد. مایع زهرآگین بهسرعت بدنش را سست کرده، چشمانش بیحرکت مانده و او مرگ را پذیرا میشود، تا درسی برای زندگی دیگران باشد.
به گزارش ایرنا، پرسشهای سیاسی و فلسفی سقراط شهروندان آتن را به تردید در حقیقت خدایان پانتئون و اصالت ارزشها در اخلاق یونانیان فرامیخواند. او بخاطر این پنداشتها به ناباوری نسبت به خدایان و فاسد کردن جوانان متهم شد که مجازاتش مرگ بود؛ مطابق رسم زمانه با نوشیدن جامزهر. سقراط بیمناقشه حکم قضات را پذیرفت و حتی شاگردانی را که وی را به نوشتن تقاضای عفو و یا فرار از آتن تشویق میکردند، بهشدت سرزنش کرد. صحنه واپسین دم حیات او تا لحظه نوشیدن جام شوکران، بارها توسط هنرمندان مختلف به تصویر کشیده شده که یادمانیترین آنها اثر چشمگیر نقاش نئوکلاسیک فرانسوی ژاک لوئی داوید است باعنوان مرگ سقراط (La Mort de Socrate) که حالا در موزه متروپلیتن نیویورک نگهداری میشود.
داوید این نقاشی ۱۳۰ در ۱۹۶ سانتیمتری را بدون التزام دقیق به روایت افلاطون و برمبنای نگاهی ستایشآمیز به سقراط برای پذیرش شجاعانه مرگ خلق کرد تا تصویری حماسی از عزت و کرامت باشد. در مرکز صحنه سقراط با ردای سفید و در هیبتی قهرمانانه روی تخت نشسته با قامتی استوار دست راستش را برای گرفتن جام سرخ شوکران دراز کرده است. او با دست چپ به بالا اشاره میکند؛ به آسمان و جهان پس از مرگ. بدینسان در آخرین دقایق عمر نیز از موعظه و خطابه باز نمیایستد؛ ترجیح میدهد بمیرد، اما از باورها و تعالیم خود دست نکشد. این آخرین درس اوست برای شاگردانی که پیرامون وی در اندوه و اضطراب بسر میبرند.
افلاطون، شاخصترین آنها، غمزده و سر در گریبان، جلوی تخت نشسته و پشتبه صحنه وقوع تراژدی را انتظار میکشد. مرد جوانی که فنجان شوکران را بسوی سقراط گرفته، از شدت تأثر روی برگردانده تا شاهد نوشیدن زهر توسط فیلسوف نباشد. مرد دیگری دست روی زانوی او گذاشته تا شاید وی را از اینکار منصرف سازد. دیگرانی که تاب دیدن صحنه را ندارند، در عمق دالانی درحال دور شدن هستند. مضمون اصلی صحنهپردازی، تمجید از رویکرد فیلسوف به مرگ است و ابراز همبستگی با او که مرگ را نه پایان هستی، بلکه سویه دیگری از زندگی میپندارد.
ژاک لوئی داوید نقاش برتر زمانه خویش بود و در آثار تماشاییاش روایتهای تاریخی را با فلسفه روشنگری در میآمیخت تا متفکرانهترین نمونههای نقاشی آکادمیک را پدید آورد. زبان تصویری او فاخر متناسب با علائق طبقه اشراف فرانسه بود، لیکن برای قاطبه مردم نیز قابل فهم و عمیقاً الهامبخش بود. شاگردان وی، بعدها از سبک کلاسیک و روایتهای سخت و محکم آن فاصله گرفته به سوی امواج پرشور هنر رمانتیک رفتند. آثار او طلایهدار تمدن مدرن بودند، آکنده از بشارتهای اخلاقی و روح انقلابی. در فرانسه او نقاش محبوب سه رژیم پیاپی بود؛ ابتدا در دربار لوئی شانزدهم سپس در عصر انقلاب و نهایتاً در دوره امپراطوری ناپلئون بناپارت. هر سه رژیم از آثار تاثیرگزار وی برای تبلیغ مشروعیت و اقتدار خویش بهره میگرفتند، اما در نهایت به اتهام خیانت به زندان انداخته شد.
نقاشی مرگ سقراط دو سال قبل از انقلاب کبیر فرانسه خلق شد و القاگر حس مقاومت در برابر بیعدالتی، پیامآور روشنگری و فداکاری قهرمانانه بود. داوید در روند انقلاب فعالانه شرکت داشت و تصاویری از نمادهای شجاعت و ایثار خلق کرد. او سالهای پایانی عمرش را در بیماری و تبعید گذراند. وساطتها برای بازگشت او به فرانسه بهثمر ننشست تا اینکه در ۱۸۲۵ در بروکسل از دنیا رفت. در ۲۰۰مین سالگرد انقلاب (۱۹۸۹) دولت فرانسه تلاش کرد بقایای داوید را به کشورش بازگرداند، اما دولت بلژیک با این استدلال که قبر او بنایی تاریخی است، از اینکار امتناع ورزید.